
نبرد سن رومانو سهگانهای از دوره رنسانس است که توسط هنرمند رنسانس پائولو اوچلو (۱۳۹۷-۱۴۷۵) با مزاج روی تابلو ساخته شده است. این اثر نشان دهنده یکی از معروف ترین نبردهای آن زمان است که ارتش فلورانس تنها در هشت ساعت و بدون هیچ گونه مرگی، نیروهای سینه را که نماینده قدرت ویسکونتی بودند، شکست داد. تاریخ این اثر نامشخص است و اگرچه در نگاه اول پژواک قرون وسطاییآن تکراری است، به نظر می رسد که قدمت آن در حدود اواسط قرن پانزدهم باشد.

برای مدت طولانی تصور می شد که پنل ها به سفارش کوزیمو دی مدیچی ساخته شده اند، اگرچه امروزه به نظر می رسد که این کار به سفارش بارتولینی سالیمبنی بیشتر باشد. سه پانل نشاندهنده: تولنتینو رهبری فلورانسیها، ضدحمله کوتینیولا در نبرد سن رومانو و پیروزی بر دلا سیاردا است.
کار اوچلو پژواک قرون وسطایی واضحی دارد. اسبها و سواران ما را به تواریخ فرواسارت ارجاع میدهند. در واقع مبارزه ای که اتفاق می افتد جنگ به نظر نمی رسد، اسب ها واقع گرایی کمی دارند، سفت به نظر می رسند و سواران با نیزه های بزرگ و زره های سنگین خود احساس سنگینی ایجاد می کنند. چشم انداز توسط خود نیزه ها، با اشاره به عناصر سنت گوتیک ارائه شده است.
با این حال، اوچلو همچنین در آثار خود برخی از مهم ترین ویژگی های هنر رنسانس را به تصویر می کشد: شوالیه ها واسبها در غیر محتملترین حالتها میافتند و میپیچند، پیش کوتاه شدن در همه جدولها و مطالعه موقعیتهای غیرقابل انکار مختلف ثابت است. این هنرمند با کوتاهکنندهها در متنوعترین موقعیتها همراه با حرکت کار کرده است، کشف اخیر پرسپکتیو اشتیاق اوچلو بود. علاوه بر این، روابطی که او با ماساچیو، یکی از هنرمندان بزرگی که برای اولین بار با دیدگاه کار کرد، غیرقابل انکار بود.
علاوه بر این، در شکل ها می توان با وجود سنگینی زره، جنبه مجسمه سازی آنها را مشاهده کرد. بنابراین، آثار استاد کواتروچنتو منبعی خواهد بود که بسیاری از هنرمندان دیگر در شکلهای او مملو از بجای یادبود الهام می گیرند.
اما شاید جنبش عنصر متعالی در آثار اوچلو باشد. این ترکیب به خودی خود پویایی و بیثباتی را منتقل میکند، با این حال، وسواس انسانگرا نسبت به حرکت در هر یک از فیگورهایی که سه پانل را تشکیل میدهند، توسعه مییابد که همگی عناصری پویا هستند که با بیننده تعامل دارند.
Uccello از رنگ های روشن و غیر طبیعی از سنت گوتیک در نقاشی استفاده می کند. قرمزها و سفیدها به عنوان نقطه ناپدید شدن عمل می کنند، برخی از اسب ها با رنگ های غیر واقعی مانند آبی نشان داده می شوند… نور نیز از طبیعت گرایی رنسانس به دور است، این نوری توهمی و غیر واقعی است که دقیقاً برای ایجاد حسی نمایشی به بیننده ایجاد شده است.
در حال حاضر سه جدول تشکیل دهنده سهگانه هستنددر سه موزه مختلف پراکنده شده است: گالری ملی در لندن، گالری اوفیزی در فلورانس و موزه لوور در پاریس.