این ملیله عظیم ساخته شده توسط کارگاه Francois Spiering در حدود سال ۱۶۱۰ و در شهر هلند Delft یک نمونه فوق العاده است. از تولیدات نساجی افسانه ای که برای قرن ها در بافندگی های معتبر در شهرهای مختلف هلند هلند انجام می شد.
در آنها ملیله هایی با انواع و اقسام نمادها دوخته می شد، اما عجیب است که یکی از مضامین تکراری داستان دایانا، الهه شکار بود. و اسپایرینگ همچنین مجموعه‌ای طولانی از ملیله‌های عظیم را به روایت آن قسمت‌ها اختصاص داد. این مجموعه متعلق به آن سری است که به ما می گوید Céfalo و Procris ، ملیله ای بافته شده با پشم و ابریشم که برای آن بر اساس نقشه ها و طرح های قبلی متخصص ساخته شده است. کارل ون مندر.
Tapestry and Procris Cephalus
اجرا بر این تمرکز دارد که به ما بگوید چگونه سفالوس می خواست وفاداری همسرش پروکریس را آزمایش کند. او برای این کار به شکلی غیرقابل تشخیص خود را مبدل کرد و به زن نزدیک شد و سعی کرد او را اغوا کند. و در نهایت پروکریس تسلیم آن جذابیت ها شد، اما سپس سفالو خود را شناسایی کرد و رفتار او را مقصر دانست. بنابراین برای نجات خود از دست شوهر عصبانی اش تصمیم گرفت فرار کند و در جمع دایانا و گروه پوره های جنگلی اش پناه بگیرد.
او با آنها بود، حتی سفالوس تأمل کرد و توبه خود را نشان داد. درست مثل آن، پروکریس تصمیم گرفت به شرکت خود بازگردد.
دقیقا در مرکز ملیله که می بینیمخداحافظی دیانا و پروکریس الهه لباسی نفیس با براد آبی به تن دارد و تصاویری از پرندگان یا شیرها در آن مشخص شده است. بدون شک با کیفیتی فوق العاده توسط بافندگان. جزئیات این ملیله ها کاملاً باورنکردنی است. و همچنین حتی میلی متر آخر پارچه برای نشان دادن استادی این صنعتگران و همچنین برای ادامه روایت قسمت های مختلف این رویداد استفاده می شود.
مثلاً در پس زمینه، در میان طبیعت، صحنه اغواگری را می بینیم. و همچنین فصلی که در آن پروکریس با ناراحتی از دست شوهرش می گریزد. علاوه بر این، به عنوان یک سریال اختصاص داده شده به دیانا، شکارچیان با سلاح، سگ یا شاهین خود دیده می شوند. و به همین ترتیب، در گوشه های پایین، مریخ و زهره را می توان در یک طرف، در سمت چپ، و زوج هرا و لئاندرو را در سمت راست تشخیص داد. به علاوه به وضوح فرانسیسکو اسپرینگیوس را می خواند. Fecit همانطور که به شهر دلفت که این قطعه در آن ساخته شد اشاره شده است.
