گرامر

گرامر
گرامر
Anonim

برای زبان‌شناسی، گرامری‌سازی به معنای فرآیندی است که طی آن کلمات خاصی که برای نمایش اشیاء و اعمال (مانند اسم‌ها و افعال) استفاده می‌شدند، از طریق تغییر در آنها به آن تبدیل می‌شوند. صدا یا مهاجرت زبانی برای تبدیل شدن به عناصر دستوری (مانند پسوندها، حروف اضافه، ذرات برای نوشتن اشکال مرکب و غیره).

grammaticalization
grammaticalization

دستور زبان یک ابزار زبانی قدرتمند است، زیرا مسئول ایجاد کلمات کاربردی جدید است. برای انجام این کار، توابع را از محتوای واژگانی اصلی آنها جدا می کند و کلماتی را که متعلق به یک دسته واژگانی هستند به کلماتی که متعلق به یک دسته کاربردی هستند تبدیل می کند. این موضوع باعث شده است که این پدیده به یکی از پرمطالعه‌ترین پدیده‌ها توسط متخصصان در زمینه تغییرات زبان تبدیل شود.

برای دستیابی به درک واقعی از چیستی دستور زبان، باید تمایز بین اقلام واژگانی، یا کلمات دارای محتوا، کلماتی که معنای واژگانی خاصی را بیان می کنند، روشن باشد. و عناصر دستوری، یا کلمات تابع، کلماتی که هیچ معنای واژگانی یا معنای واژگانی بسیار ضعیفی را بیان می کنند، و برای بیان روابط دستوری بین کلمات خاص در یک جمله خدمت می کنند. با روشن بودن این موضوع، می‌توان دستور زبان را اینگونه تعریف کرد: «تغییر که یک عنصر یا ساختار واژگانی در زمینه‌های خاص از آن عبور می‌کند.زبانی، برای انجام کارکردهای دستوری، و پس از دستور زبانی، به توسعه توابع دستوری جدید ادامه می دهد. یا به عبارت ساده تر، دستوری سازی فرآیندی است که در آن کلمه ای با کارکردهای واژگانی تمام یا بخشی از آن معنای واژگانی را از دست می دهد و شروع به انجام یک کار دستوری می کند. یعنی اسم ها و افعالی که زمانی محتوای واژگانی را منتقل می کردند، به مرور زمان کارکردهایی مانند کمکی، عطفی، رابط و غیره را توسعه می دهند. و کم کم تمام معنای لغوی اصلی خود را از دست می دهند.

نمونه های زیادی تقریباً در همه زبان ها وجود دارد. ما قصد داریم به برخی از آنها که می توانیم به زبان انگلیسی و اسپانیایی بیابیم اشاره کنیم.

به عنوان مثال، در زبان انگلیسی، یک مثال معروف از دستور زبان، نمونه ای است که با عبارت "لذا برویم" رخ می دهد، که در اصل به معنای "بگذار برویم" یا "بگذار برویم" رخ می دهد. با تبدیل شدن این عبارت به یک "بیایید" ساده، معنای اصلی از بین رفت. بنابراین، وقتی امروز می گوییم «بیا برویم»، معنای اصلی «اجازه» از بین رفته است، و ما به سادگی می گوییم «بیا برویم»

مثال دیگر، آن هم از انگلیسی، با کلمه "will" به معنای -و" اراده است، به طوری که وقتی می گوییم "اراده من است" به معنای "اراده من است". اما وقتی این کلمه در زمینه هایی مانند "ما همه آنجا خواهیم بود" ظاهر می شود، دیگر اراده را بیان نمی کند، بلکه صرفاً آینده هستی است و فقط می گوییم "همه ما آنجا خواهیم بود".

در اسپانیایی وقتی از فعل haber استفاده می کنیم به عنوان کمکی استفاده می کنیم.برای اشکال مرکب بنابراین، وقتی می گوییم "من رفته ام" یا "هستم"، فعل to have معنای لغوی ندارد.

موضوع محبوب