مکمل نحوی

مکمل نحوی
مکمل نحوی
Anonim

در دستور زبان، و به ویژه در تجزیه جملات، یک مفعول نحوی یک جزء نحوی -یک عبارت- است که معنای سر یک جزء دیگر را کامل، مشخص، روشن، بسط یا افزایش می دهد. اگرچه در آموزش ابتدایی هر نوع مؤلفه‌ای که با تعریف فوق مطابقت داشته باشد مکمل نامیده می‌شود، به بیان دقیق، تنها زمانی مکمل خواهد بود که هسته‌ای را که آن را «تکمیل، مشخص و غیره» بیان می‌کند. آن را اجباری می طلبد. در غیر این صورت، هنگامی که وجود جزء مکمل اختیاری است -یعنی از نظر دستوری الزامی نیست-، ترجیح داده می شود که آن را مکمل نامیده نشود، بلکه به عنوان مکمل.

syntactic-complement
syntactic-complement

در هر صورت، متمم ها یا الحاقی ها همیشه عبارات جزئی و اهمیت ثانویه ای هستند که همراه یک سر هستند - معمولاً سر موضوع یا سر محمول، اگرچه می توانند مکمل یک سر باشند که خود مکمل آن است. یکی دیگر. اینکه تکلیف وجود داشته باشد، به طوری که متمم یا ضمیمه باشد، اهمیت نحوی ندارد، زیرا کارکردی که در جمله انجام می شود یکسان است، اما با گونه شناسی صرفی کلمه متمم اهمیت دارد. برای مثال، افعال متعدی باید همیشه با متممی به نام «مفعول مستقیم» یا «مفعول مستقیم» همراه باشند. از سوی دیگر، افعال غیر متمم در عبارت فعل خود متمم نمی پذیرند.به همین ترتیب، عبارات قید، که اغلب مجری تابعی از مکمل شرایطی هستند، همیشه ضمیمه های نحوی فعل هستند، زیرا اختیاری هستند. از دیدگاهی دیگر، اگر یک عبارت تعیین کننده داشته باشیم که با یک معین مقاله سرلوحه آن قرار گیرد، اسمی که در ادامه آن قرار می گیرد همیشه یک مکمل نحوی اجباری خواهد بود.

لازم به ذکر است که این تمایز بین متمم و الحاقی کاملاً گونه‌شناسی است. یک بار در جمله، تابع با ماهیت نحوی مؤلفه مشخص می شود.

بنابراین انواع متمم ها به دو دسته تقسیم می شوند: آنهایی که در فاعل یا عبارت اسمی ظاهر می شوند و آنهایی که در عبارت محمول یا فعل ظاهر می شوند. از جمله اولین ها می توان به پیش تعیین کننده، تعیین کننده، مصداق، مجاور و متمم اسم (CN) اشاره کرد. دومی ها، لفظی، بیشتر هستند: صفت، متمم مستقیم، متمم غیرمستقیم، متمم شرایطی، متمم اعتباری، متمم طرح، متمم رژیم و متمم عامل.

بالاخره اینکه ما متمم ها را بین اسمی و لفظی تقسیم کرده ایم دلیل نمی شود که مثلاً یک صفت، یک قید یا یک فعل متمم خاص خود را داشته باشد.

موضوع محبوب